شنیدهاید که از قدیم میگویند:
«اگر ذهنتان را معطوف چیزی بکنید به دستش خواهید آورد.»
اما تابحال هیچ کس سعی نکرده به شما ید بدهد چطور ذهنتان را معطوف چیزی بکنید تا به دستش بیاورید. بله، صد البته اگر بتوانید به ذهن و ناخودآگاهتان به درستی آموزش بدهید، به هر چیز کمه بخواهید و اراده کنید خواهید رسید.
متاسفانه اکثر مردم نمیدانند چگونه ذهن یا ناخودآگاهشان را آموزش دهند و در نتیجه، هرگز به چیزی که به دنبالش هستند دست پیدا نمیکنند. در عوض، آنها ذهن و ناخودآگاهشان را برای چیزهایی آموزش میدهند که واقعاً دوستشان ندارند.
اگر ذهن و ناخودآگاهتان را نتوانید به درستی راهنمایی کنید که روی چیزی که میخواهید تمرکز کند، در نهایت چیزی را به دست خواهید اورد که دلتان آن را نمیخواهد؛ به همین سادگی. چگونه میشود کاری کرد که چیزی را که نمیخواهید را ایجاد نکنید و در عوض ذهن و ناخودآگاهتان را وادار کنید به واقع در جهت منافع و خواستههای شما کار و حرکت کند؟
در این نوشته میخواهم این موضوع را به شما نشان دهم، بنابراین، لطفاً تا آخر مقاله را مطالعه کنید و از آن لذت ببرید!
اکثر مردم ذهنشان را کنترل نمیکنند؛ آنها ناخودآگاهشان را آموزش نمیدهند چون نمیتوانند افکارشان را کنترل کنند. اکثر مردم حتی از افکار روزمره خودشان هم آگاه نیستند و باورهایشان را خودشان انتخاب نمیکنند. در عوض ذهن شما مدام پیامهای نادرست یا دستورالعملهای اشتباه به ناخودآگاهتان میفرستد. و اینچنین است که در نهایت زندگیای را میسازید که دلتان نمیخواهد.
شما دلتان میخواهد موفق و شاد باشید، بنابراین افکاری که دارید و باورهایتان موفقیت و شادی را منعکس می سازد. به احتمال زیاد افکارتان را فعالانه انتخاب نمیکنید. در عوض ذهنتان را روی خلبان خودکار میگذارید و میگذارید هر فکری از به ذهنتان رسید راه خودش را به ناخودآگاهتان باز کند و کم کم به جایی میرسید که همان افکار را باور میکنید.
شما اعتقاداتتان را انتخاب نمیکنید؛ صرفاً آنچه ذهنتان و دیگران به شما میگویند را قبول میکنید. شاید دوست داشته باشید موفق و شاد باشید. شاید هر آنچه برای موفقیت و شاد بودن لازم است را انجام دهید. اما اگر از موفقیت و شادیتان لذت نبرید، باید لحظهای درنگ کرده و یک بار دیگر افکار و اعتقاداتتان را بازبینی و تحلیل کنید. آن موقع است که در خواهید یافت آنچه بدان میاندیشید دقیقاً خلاف چیزی است که واقعاً دلتان میخواهد بدان دست یابید.
مطمئناً میخواهید به موفقیت برسید اما واقعاً فاقد افکار یا اعتقاداتی هستید که نشان دهد واقعاً میتوانید موفق بشوید. هر آنچه که میخواهید به آن برسید تواناییاش را هم دارید، تنها اگر سیستم باوری داشته باشید که به شما اجازه و امکان موفق شدن را بدهد. اگر میخواهید پول بیشتری در بیاورید، باید سیستم باوری داشته باشید که که بگوید شما باور دارید که میتوانید پول بیشتری در بیاورید. اگر میخواهید فرد مناسب را ببینید باید این باور را داشته باشید که میتوانید فرد مناسب و دلخواهتان را ملاقات کنید. اگر میخواهید در چیزی موفق شوید باید باور داشته باشید که میتوانید در آن کار به موفقیت برسید. حال چطور باورهایی میسازید که با آنچه که میخواهید انجام دهید در ارتباط قرار بگیرند؟
تفکر مثبت و قدرت ذهن تان
ابتدا به چیزهایی فکر کنید که میخواهید به ان ها دست پیدا کنید. آنگاه از خودتان بپرسید آیا واقعاً به این مسئله باور دارید که که میتوانید به ان اهداف دست بیابید. اگر به این مسئله باور ندارید که باید کاری انجام دهید باید سیستم باورتان را اصلاح کنید تا امکان نیل به موفقیت را داشته باشید. برای ایجاد تغییر در سیستم باورتان باید افکارتان را تجزیه و تحلیل کنید.
تمام افکار و اعتقاداتی که در رابطه با دستیابی به این هدف دارید را فهرست کنید.
به عنوان مثال: اگر میخواهید پول بیشتری در بیاورید اما هنوز نتوانستهاید چنین پولی را کسب کنید فهرستی درست کنید از عللی که که چرا فکر نمیکنید توانایی کسب آن درآمد را داشته باشید.
حال آن افکار را چنان تغییر دهید که با چیزی که میخواهید مطابقت داشته باشد. اینها افکار، اعترافات ذهنی و تصریحات جدیدتان هستند که باید بدانها اندیشیده و در طول روز آنها را در ذهنتان مدام مرور کنید. افکار محدود کننده را با این افکار جدید جایگزین کنید.
اگر به دنبال رسیدن به موفقیت و شادی هستید باید افکار و اعتقاداتی ایجاد کنید که به شما امکان واجازهی رسیدن به آن اهداف را بدهد. شروع کنید به تغییر دادن افکارتان. شروع کنید به ایجاد اعتقاداتی که در جهت منافع و خواستهیتان عمل کند. افکار و باورهای منفی را از بین ببرید. شروع کنید به ایجاد نوعی از زندگی که دلخواهتان است.
به ذهنتان به دیدهی ایستگاهی نگاه کنید که سیگنالهای انرژی را ارسال و مخابره میکند. این سیگنالهای انرژی همان افکار و اعتقاداتتان شما هستند. این الگوهای انرژی توسط ذهن ناخودآگاهتان جذب شده و سپس از آن خارج میشوند تا شرایط، اتفاقات و حوادثی برایتان رقم بزنند که در راه نیل به افکار و اعتقاداتتان یار و یاور شما خواهند بود. همچنین این انرژیها افرادی را به سویتان جلب و جذب میکنند و نیز شما را به سوی افرادی هدایت میکنند که به شما در راه رسیدن به هدفهایتان کمک خواهند کرد. ناخودآگاه نمیتواند بین خوب و بد تمایزی قائل شود. صرفاً بر اساس آنچه به آن آموختهاید عمل میکند. این آموزشها و هدایتها همان سیگنالهای انرژی شما هستند که افکار و اعتقاداتتان را تشکیل میدهند.
بنابراین هر چند ممکن است خواهان رسیدن به هدفی خاص باشید، اگر باور نداشته باشید که توانایی انجام چنین کاری را دارید، اگر مدام به این فکر کنید که چرا نمیتوانید کاری را انجام دهید در عوض اینکه به این فکر کنید که چرا میتوانید، آنگاه دارید به ناخودآگاهتان یاد میدهید شرایطی برایتان ایجاد کند که هرگز به اهدافتان نرسید. به همین دلیل است که از بین بردن افکار منفی و ایجاد یک الگوی تفکر مثبت تا به این اندازه اهمیت پیدا میکند.
اگر میخواهید شروع کنید به دستیابی به اهدافتان و آن نوع زندگیای را در پیش بگیرید که دلخواهتان است، باید افکار و اعتقاداتتان را تغییر دهید. باید به ذهن ناخودآگاهتان پیامهای درست ارسال کنید. شروع کنید به آموزش دادن به ذهن ناخودآگاهتان در راستای اینکه برای زندگی کردن به آن شکلی که میپسندید کمک و یاور شما باشد و به این مسئله باور پیدا کنید که میتوانید به اهدافتان برسید. میتوانید از موفقیت و شادی بیشتر لذت ببرید. شایستگی این را دارید که همه ی اینها را به دست آورید.
از همین امروز شروع کنید به نوعی از زندگی کردن که همه چیز در آن بهتر، بیشتر و لذتبخشتر است!